سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره
منوی اصلی
جستجو
مطالب پیشین
تدبیر در قرآن
آیه قرآن
لوگوی دوستان
لینک دوستان
ویرایش
پیوندهای روزانه
امکانات دیگر
ابر برچسب ها
آمار و اطلاعات

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 27
کل بازدید : 196590
تعداد کل یاد داشت ها : 87
آخرین بازدید : 103/2/1    ساعت : 1:47 ص


همین چند روز پیش، پرستار بچه‌‌‌هایم را به اتاقم دعوت کردم تا با او تسویه حساب کنم .
به او گفتم:بنشینید می‌‌‌‌دانم که دست و بالتان خالی است امّا رودربایستی دارید و آن را به زبان نمی‌‌‌آورید. ببینید، ما توافق کردیم که ماهی سی‌‌‌روبل به شما بدهم این طور نیست؟
- چهل روبل .
- نه من یادداشت کرده‌‌‌‌ام، من همیشه به پرستار بچه‌‌هایم سی روبل می‌‌‌دهم. حالا به من توجه کنید.
شما دو ماه برای من کار کردید.
- دو ماه و پنج روز
- دقیقاً دو ماه، من یادداشت کرده‌‌‌ام. که می‌‌شود شصت روبل. البته باید نُه تا یکشنبه از آن کسر کرد. همان طور که می‌‌‌‌‌دانید یکشنبه‌‌‌ها مواظب "کولیا" نبودید و برای قدم زدن بیرون می‌‌رفتید. سه تعطیلی . . . "یولیا واسیلی ‌‌‌‌اونا" از خجالت سرخ شده بود و داشت با چین‌‌های لباسش بازی می‌‌‌کرد ولی صدایش درنمی‌‌‌آمد.

- سه تعطیلی، پس ما دوازده روبل را می‌‌‌گذاریم کنار. "کولیا" چهار روز مریض بود آن روزها از او مراقبت نکردید و فقط مواظب "وانیا" بودید فقط "وانیا" و دیگر این که سه روز هم شما دندان درد داشتید و همسرم به شما اجازه داد بعد از شام دور از بچه‌‌‌ها باشید.
دوازده و هفت می‌‌شود نوزده. تفریق کنید. آن مرخصی‌‌‌ها ؛ آهان، چهل و یک‌ ‌روبل، درسته؟
چشم چپ "یولیا واسیلی ‌‌‌‌اِونا" قرمز و پر از اشک شده بود. چانه‌‌‌اش می‌‌لرزید. شروع کرد به سرفه کردن‌‌‌‌های عصبی. دماغش را پاک کرد و چیزی نگفت.
- و بعد، نزدیک سال نو شما یک فنجان و نعلبکی شکستید. دو روبل کسر کنید .

فنجان قدیمی‌‌‌تر از این حرف‌‌‌ها بود، ارثیه بود، امّا کاری به این موضوع نداریم. قرار است به همه حساب‌‌‌‌ها رسیدگی کنیم.
موارد دیگر: بخاطر بی‌‌‌‌مبالاتی شما "کولیا" از یک درخت بالا رفت و کتش را پاره کرد. 10 تا کسر کنید. همچنین بی‌‌‌‌توجهیتان
باعث شد که کلفت خانه با کفش‌‌‌های "وانیا" فرار کند شما می‌‌بایست چشم‌‌هایتان را خوب باز می‌‌‌‌کردید. برای این کار مواجب خوبی می‌‌‌گیرید.
پس پنج تا دیگر کم می‌‌کنیم.
در دهم ژانویه 10 روبل از من گرفتید...

" یولیا واسیلی ‌‌‌‌‌‌اِونا" نجواکنان گفت: من نگرفتم.
- امّا من یادداشت کرده‌‌‌ام .
- خیلی خوب شما، شاید?
- از چهل ویک بیست و هفت تا برداریم، چهارده تا باقی می‌‌‌ماند. چشم‌‌‌هایش پر از اشک شده بود و بینی ظریف و زیبایش از عرق می‌‌‌درخشید. طفلک بیچاره !
- من فقط مقدار کمی گرفتم . در حالی که صدایش می‌‌‌لرزید ادامه داد: من تنها سه روبل از همسرتان پول گرفتم . . . ! نه بیشتر.
- دیدی حالا چطور شد؟ من اصلاً آن را از قلم انداخته بودم. سه تا از چهارده تا به کنار، می‌‌‌کنه به عبارتی یازده تا، این هم پول شما سه‌‌‌تا، سه‌‌‌تا، سه‌‌‌تا . . . یکی و یکی.
- یازده روبل به او دادم با انگشتان لرزان آنرا گرفت و توی جیبش ریخت .
- به آهستگی گفت: متشکّرم!
- جا خوردم، در حالی که سخت عصبانی شده بودم شروع کردم به قدم زدن در طول و عرض اتاق.
- پرسیدم: چرا گفتی متشکرم؟
- به خاطر پول.
- یعنی تو متوجه نشدی دارم سرت کلاه می‌‌گذارم؟ دارم پولت را می‌‌‌خورم؟ تنها چیزی می‌‌‌توانی بگویی این است که متشکّرم؟
- در جاهای دیگر همین مقدار هم ندادند.
- آن‌‌ها به شما چیزی ندادند! خیلی خوب، تعجب هم ندارد. من داشتم به شما حقه می‌‌زدم، یک حقه‌‌‌ی کثیف حالا من به شما هشتاد روبل می‌‌‌‌دهم. همشان این جا توی پاکت برای شما مرتب چیده شده.
ممکن است کسی این قدر نادان باشد؟ چرا اعتراض نکردید؟ چرا صدایتان در نیامد؟
ممکن است کسی توی دنیا این قدر ضعیف باشد؟
لبخند تلخی به من زد که یعنی بله، ممکن است.
بخاطر بازی بی‌‌رحمانه‌‌‌ای که با او کردم عذر خواستم و هشتاد روبلی را که برایش خیلی غیرمنتظره بود پرداختم.
برای بار دوّم چند مرتبه مثل همیشه با ترس، گفت: متشکرم!
پس از رفتنش مبهوت ماندم و با خود فکر کردم:
در چنین دنیایی چقدر راحت می‌‌شود زورگو بود...
 






برچسب ها : حکایت  ,


مطلب بعدی : ماجرای آشنائى رهبر انقلاب با شهید چمران        مطلب قبلی : یادداشت حضرت آیت الله خامنه ای درباره مناجات شعبانیه




+ فریاد صادق آل محمد (ص) و پیشوای مذهب جعفری: گروهی هستند که ادعای پیروی از من دارند و سنگ محبت و ولایت ما را به سینه می زنند... درحالیکه به خدا قسم، من امامشان نیستم... خدا لعنتشان کند... هر چه می پوشم پرده دری می کنند... می گویم چنین و چنان و می گویند نه، منظورش چنان و چنین است... *من، تنها امام آن کسی هستم که مرا اطاعت کند*.



+ سلام بر یاوران مهدی



+ بلندگوی داعش و تکفیریهای کثیف نشوید: اخبارهای دروغ پیشروی های آنهاکه اکثرا به وسیله سیستم خبری آمریکاومتخصصان جنگ روانی آنها ونیروهای نفوذی آنها در واتس آپ ودیگرمسنجرهاپخش می شود را پخش نکنید،عکسها و فیلمهای قتل و غارت آنها که غالبا به وسیله خود آنها در محیط مجازی پخش می شود برای تضعیف روحیه مسلمانان شیعه وسنی را پخش نکنید وبه جای اینهاپیروزیهای مسلمانان و نصرت خداوند را تذکر دهید.



+ *ضمن تبریک حلول ماه شعبان المعظم به تمامی دوستان عزیز* تنها ماهی که هیچگونه شهادت و عزاداری در آن وجود ندارد ماه شعبان است که ولادت امام حسین علیه السلام در آن است و تنها ماهی که هیچگونه ولادت و جشنی آن وجود ندارد ماه محرم است که شهادت امام حسین (ع) در آن است.* جان عالم به قربان اباعبدالله الحسین علیه السلام* فایل صوتی پنج دقیقه ای در باب عظمت مناجات شعبانیه از امام خمینی قدس سره ضمیمه شده است.



+ +



+ *پیامبر رحمت (ص)* : هر جوانی که در دانش و عبادت رشد کند تا بزرگ شود، خداوند متعال در قیامت پاداش هفتاد و دو صدیق به وی می بخشد.



+ بنیان مرصوص(چند سفارش ناب از آیت الله قرهی)



+ *هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله*



+ *گفته بود:* در راهپیمایی 22 بهمن من را هم ببر.



+ *ما بی خیال مرقد زینب(س) نمی شویم روی تمام سینه زنانت حساب کن *